به گزارش سرویس اخبار فناوری رسانه رادیو فناوری ،
وقتی صحبت از خواهر و برادر هارگریوز می شود، زندگی ابرقهرمانی همیشه شلوغ است. اعضای ابرقدرت آکادمی چتر در حال حاضر دو بار از قیامت جلوگیری کرده اند نشان دادن در نتفلیکس، اما معلوم شد که وارونه کردن آخرالزمان یک رویداد مداوم است.
فصل 3 برای این خانواده ناکارآمد کم اتفاق نیفتاد، و موانعی را در قالب آکادمی رقیب اسپارو، سیاهچاله ای که جهان را ویران می کند و جنگجویان شرور معروف به نگهبانان، از بین برد. آیا هارگریوز همه آن را به صورت یکپارچه انجام دادند؟ آیا آنها جهان را نجات دادند یا فقط آن را بدتر کردند؟ در اینجا توضیح ما از آنچه اتفاق افتاده است، همراه با سوالات طولانی ما است.
بیشتر بخوانید: پاسخ نتفلیکس به مردان ایکس به خوبی مارول است

آیا آکادمی اسپارو فقط برای یک فصل باقی می ماند؟
نتفلیکس
Kugelblitz چیست (و چگونه آن را املا می کنید)؟
قسمت 5 جایی است که توضیح کامل معادل این فصل از یک بد بزرگ (بدون احتساب تضاد اولیه آکادمی گنجشک و سه نفر از نگهبانان در پایان) را خواهید یافت. به طور خلاصه، کوگلبلیتز – چیزی که شبیه یک توپ نارنجی انرژی است – به طور تصادفی ماده را در طول زمان و مکان فرو میریزد تا زمانی که همه وجود سیاه شود. این سیاهچاله پاسخ جهان به پارادوکس پدربزرگ است که توسط هارلان، پسر ابرقدرت سیسی ایجاد شده است.
در فصل 2، ویکتور با سیسی در دالاس، 1963 آشنا شد و این زوج عاشق یکدیگر شدند. ویکتور در حالی که هارلن را از غرق شدن نجات می داد، به طور تصادفی برخی از قدرت های خود را به او منتقل کرد. در پایان فصل 2، ویکتور معتقد بود که با جذب قدرت هارلن از انفجار نجات داده است، اما هارلن تغییر یافته آنها را تا پایان عمر حفظ کرد.
در 1 اکتبر 1989، سیسی بر اثر سرطان درگذشت، همان روزی که خواهر و برادر هارگریوز به طور غیرقابل توضیحی به دنیا آمدند. غم و اندوه هارلن او را با ویکتور پیوند داد، کسی که همیشه آرزو داشت به آنها بازگردد. این ارتباط باعث شد هارلن یک انفجار انرژی آزاد کند که نزدیک ترین ارتباط را با ویکتور در آن زمان پیدا کرد: مادرش. هارلان به طور تصادفی او را به همراه مادران دیگر خواهر و برادر هارگریوز کشت. این منجر به پارادوکس پدربزرگ شد – در این جدول زمانی تغییر یافته، خواهر و برادر هرگز متولد نشدند. وقتی از دهه 60 به سمت جلو می روند، در سال 2019 تغییر یافته فرود می آیند، جایی که گذشته آنها پاک شده است و آکادمی اسپارو اصلی ترین نمایش ابرقهرمانی در شهر است.
لوتر و کلاوس قربانی میشوند (اما این باعث نمیشود که آنها پایین بیایند)
اوه پدر رجینالد به نظر می رسید که راه خود را تغییر داده اید، اما نه! پدر خوانده هارگريوز (و اسپاروها) به كلاوس اميد داد كه با محبت و مراقبت بيشتري با خواهر و برادرها رفتار كند. او به معنای واقعی کلمه یک لایه جدید را در فصل 2 نشان داد: در زیر آن نمای بیرونی سخت، یک بیگانه آبی مارمولک مانند قرار دارد.

آلیسون، دیگو و کلاوس.
نتفلیکس
در قسمت ماقبل آخر فصل 3، می بینیم که این بیگانه دارای یک بازوی تیز مانند تیغه است که از آن برای خنجر زدن به لوتر استفاده می کند. این بخشی از تاکتیکی است که او قبلاً برای گرد هم آوردن خواهر و برادرها استفاده کرده است. سپس، در حالی که کوگلبلیتز ازدحام به هتل Obsidian (بعداً مشخص شد که هتل Oblivion است)، کلاوس را قربانی میکند و در را به روی او میبندد تا هفت خواهر و برادر باقیمانده فرار کنند. برای تغییر روش بسیار زیاد: رجینالد خونسرد فقط به تعداد صحیح خواهر و برادرهایی که برای تنظیم مجدد جهان نیاز دارد اهمیت می دهد.
خوشبختانه، پس از مدتی متقاعد کردن، کلاوس از زندگی پس از مرگ برمیگردد تا خواهر و برادرها را در نبرد با نگهبانان نجات دهد، و از قدرت خود برای احضار کوتاه لوتر در لحظه ایدهآل استفاده کند.
لیلا باردار است – این بار واقعاً
وقتی لیلا استنلی را به آستان دیگو میاندازد، میبینیم که دیگو رشد میکند و در نهایت از پسر تازهپیدا شدهاش مراقبت میکند. فقط بعداً لیلا فاش میکند که استنلی در واقع پسر او نیست، بلکه پسر همسرش ترودی است (متاسفانه استن در نهایت کوگلبلیتز را به پایان میرساند). او او را قرض گرفت تا دیگو را آزمایش کند که آیا او برای کار مراقبت از پسر واقعی اش آماده است یا خیر. درست است — لیلا در حال حاضر از پسر متولد نشده دیگو باردار است که تنها در صورتی می توانند او را نجات دهند که نگهبانان را شکست دهند و جهان را مجدداً تنظیم کنند.

رجینالد هارگریوز هرگز در استثمار فرزندان خواندهاش کوتاهی نمیکند.
کریستوس کالوهوریدیس/نتفلیکس
آلیسون برای یک بار سرکش می شود
قوس آلیسون در این فصل باعث شد که او صبر خود را در مورد خوب بودن همیشه از دست بدهد، به خصوص پس از تبعیض نژادی که در طول جنبش حقوق مدنی آمریکا در دهه 1960 متحمل شد. پس از از دست دادن همسرش ریموند چستنات در گذشته، او متوجه می شود که دخترش کلر دیگر در زمان حال تغییر یافته وجود ندارد. او که از دستی که به او داده شده خسته شده است، به تمام قدرت خود متمایل می شود و (با کمک انرژی باقیمانده هارلن) می یابد که می تواند بر مردم تأثیر بگذارد بدون اینکه مجبور باشد بگوید: “شایعه ای شنیدم…”
او با انعقاد قرارداد با رجینالد برای بازگرداندن کلر (و احتمالاً ریموند) هر کاری که لازم است انجام دهد، یک گام دیگر از شخصیت خارج می شود. این عمدتاً شامل تلاش برای متقاعد کردن سایر خواهر و برادرها برای مبارزه با نگهبانان خطرناک و تنظیم مجدد جهان است.
هفت زنگ برای تنظیم مجدد کیهان
این بار، برای نجات جهان، تنها کاری که لازم است این است که یکی از خواهر و برادرها دکمه تنظیم مجدد واقعی را بزند. در لابی هتل Obsidian – که بعداً مشخص شد هتل Oblivion است، یک ماشین غول پیکر که توسط کسی که در وهله اول جهان را ایجاد کرده است – هفت ستاره در سراسر طبقه دیده می شود. هفت خواهر و برادر باقی مانده، به غیر از آلیسون، روی این زنگ ها یا زنگ ها ایستاده اند که از ذرات داخل بدنشان به عنوان سوخت استفاده می کنند. در همین حال، به نظر میرسد که رجینالد تنظیمات دستگاه را تغییر میدهد، که ممکن است توضیح دهد که چرا جهان به هنجار مورد انتظار بازنشانی نمیشود. برای جلوگیری از مرگ خواهر و برادر، آلیسون رجینالد را میکشد، سپس تصمیم میگیرد دکمه بزرگ قرمز رنگ ریست را فشار دهد.
چه بلایی سر همه اومده؟
با بازگشت جهان به حالت عادی، آلیسون دقیقاً به آنچه می خواست می رسد: کلر و به طور غیرقابل توضیحی، ریموند. آیا او فقط زاییده تخیل اوست؟ او قبلاً در حالی که استرس زیادی داشت با او تعامل داشت. یا واقعاً از سال 1963 به سال 2019 سفر کرده است؟
لوتر برمی گردد، اما او هم همان نیست — او دیگر میمون بخشی نیست. هیچ یک از خواهر و برادرها دیگر قدرت خود را ندارند. چیزی که تغییر نمی کند: بن هنوز هم نسخه احمق اسپاروز است. لوتر ناامیدانه فرار می کند تا عشقش اسلون را پیدا کند، کسی که هنوز به طور بالقوه می تواند در دنیای بازنشانی در جایی وجود داشته باشد، نه به عنوان بخشی از آکادمی اسپارو. بقیه خواهر و برادرها راه خود را می روند.
رجینالد نیز به آنچه می خواست می رسد. به نظر می رسد که او مالک تمام ساختمان های مرتفع شهر است که همگی نام هارگریوز را به صدا در می آورند. در یک برج تونی استارک مانند، که با حروف بزرگ “HE” (یا “H” و سه خط افقی شناور به موازات یکدیگر مشخص شده است)، رگ پیر مشرف به شهر با همان زن اثیری است که نشان داده شده است که در ماه زندگی می کند. در همان زمان لوتر بود. رجینالد به لوتر گفت که مأموریتش در آنجا هدفی دارد، «نگهبانی از گرانبهاترین چیز در جهان». نگاهی که رجی و زن با محبت به یکدیگر نگاه می کنند نشان می دهد که آنها یک آیتم هستند.

مردی که به نام آشول بن شناخته می شود.
نتفلیکس
آن صحنه اعتبارات میانی
فصل 3 با کنایههایی برای آینده تمام نمیشود – در یک صحنه اعتبار میانی، به کره جنوبی میپریم، دوربین در قطار در حال عبور است تا زمانی که چهرهای آشنا ظاهر شود. بنی دیگر! این یکی فوق العاده زیبا به نظر می رسد، هنگامی که به ایستگاه Yeouido در سئول سفر می کند، کت و شلوار تزئینی پوشیده و در حال خواندن کتاب است. بنابراین در این جهان بازنشانی، نه یک، بلکه دو بن وجود دارد.
چه فصل شلوغی، با صخرههای فراوان که ما را به فصل بعدی سوق میدهند. (شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه فصل 4 قبلاً چراغ سبز نشان داده است.) اگر مایلید در سرزمین The Umbrella Academy ریشه داشته باشید، در اینجا بیشتر موارد مثبت ما است. مرور فصل 3 و الف لیست بزرگی از برنامه های تلویزیونی علمی تخیلی برای پر کردن جای خالی بین فصل ها
فیلم هایی که در سال 2022 از مارول، نتفلیکس، دی سی و غیره عرضه می شوند
دیدن همه عکس ها
این مطلب از رسانه های بین المللی معتبر جمع آوری بطور خودکار شده و رسانه رادیو فناوری نقشی در تهیه و تالیف انها ندارد. رادیو فناوری تابع مقررات و آرمانهای جمهوری اسلامی ایران است بنابراین اگر این مطلب نیاز به حذف و یا ویرایش دارد به ما اطلاع دهید.